جملات کوتاه ادبی (پیام کوتاه)

 

بازم بگین انگلیسی آسونه!

 

سه جادوگر به سه ساعت سواچ نگاه میکنند؛
کدام جادوگر به کدام ساعت نگاه میکند
.....

 

حالا به انگلیسی ترجمه کن
.
.
.
.


Three witches watch three Swatch watches

Which witch watch which Swatch watch

##########################################################

درد را از هر طرفش که بخوانی درد است ، دریغ از درمان که عکسش نامرد است

 
 

..................

این روزها به هر کی پر و بال بدی به جای اینکه باهات پرواز کنه ، واست دم در میاره

 
 

...................
 

 

روی هر کسی که دست گذاشتیم .....روی ما پا گذاشت

 
 

..................
 

 

کسی که دردی را حس نکرده ....درکی هم از درمان نداره

 
 

.................
 

 

گاهی باید کم باشی تا کمبودت احساس بشه ، نه اینکه نباشی تا نبودنت عادت بشه

 
 

................
 

 

نه آن باش که از تو سیر شوند نه آن باش که بر تو شیر شوند
 

 

....................

 
 

دنیا دو روز است ، یک روز با تو و یک روز بر علیه تو ، روزی که با توست مغرور نشو و روزی که علیه توست مایوس نشو ، چرا که هر دو پایان پذیرند

 
 

.................
 

 

وقتی زندگی رو از یخ می سازی ، برای آب شدنش گریه نکن
 

 

................

 
 

توان

بعضی‌ها عددی نیستند؛ ما آن‌ها را به توان رسانده‌ایم.

 

معرکه

وقتی کلاهتان پس معرکه باشد، تازه اول معرکه‌اید.

 

موی سپید

حتی موهایم هم می‌دانند که پایان شب سیه سپید است.

 

قوزک

آن‌قدر در خودم فرورفتم که سر از قوزک پایم درآوردم.

 

قانون

عدهای قانون را «پیاده» میکنند که خود «سوار» شوند.

 

آینده

برای این که «آینده»اش را خراب کنند «حال»ش را گرفتند.

 

مخالفان رژیم

آدمهای لاغر با «رژیم» مخالفند.

 

دریا

زیباترین لب دنیا، لب دریاست.

 

عنکبوت

بی‌صداترین تار را عنکبوت می‌نوازد.

 

قلم

قلمی که مغز ندارد حتما آبرویت را خواهد بُرد.

 

گرسنگی

هیچ‌کس گرسنه نیست، همه روزی چند وعده گول می‌خورند.

 

فریاد

نقاش لال، فریاد می‌کشید.

 

آزادی

بعضی‌ها در ترافیک انقلابند و بعضی‌ها در مسیر آزادی.

 

هنر

خیلی از معتادها تابلو هستند اما ارزش هنری ندارند.

 

قصاب‌ها

قصاب‌ها آزادانه‌تر از روزنامه‌نگارها قلم می‌زنند.

 

ساعت

ساعت لاشه‌ی زمان است که بر روی مچ سنگینی می‌کند.

 

سیاستمدار

خیلی چیزها را زیر پا گذاشت؛ اما باز هم، هم قد سیاستمداران نشد.

 

سواری

همه چیز بر وفق مراد است و بعضی‌ها سوار بر خر مراد.

 

وصله

بعضی‌ها خیاط نیستند؛ اما خوب وصله‌هایی به آدم می‌چسبانند.

 

وقت

چون وقتمون خیلی کم بود، همه چیز بین ما زود تمام شد.

 

رویا

من با رویا زندگی می‌کنم و رویا با دیگری.

 

یک پیکر

به‌جز سیاستمدران، بنی‌آدم اعضای یک پیکرند 

٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ 

رویاهایم را در کنار کسانی گذراندم که بودند ...ولی نبودند

 

همراه کسانی بودم که ...همراهم نبودن

 

وسیله کسانی بودم که... هرگز آنها را وسیله قرار ندادم

 

دلم را کسانی شکستند که... هرگز قصد شکستن دل آنها را نداشتم

 

و تو چه دانی که عشق چیست...

 

عشق.....

 

سکــوتی است در برابر همه اینها 

٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ 

سخنان متفاوت بزرگان درباره زنان...

    زن شاهکار خلقت است
    برنارد شاو

   زیباترین خوی زن ، نجابت اوست
    ارد بزرگ

    در دنیا تنها دو چیز زیباست ، زن و گل
    مالرب

    تمدن چیست ؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است
    امرسون

    زن رسماً مربی مرد و مهّذب اخلاق اوست
    آناتول فرانس

    اگر زن نبود نوابغ جهان را چه کسی پرورش می داد ؟
    ناپلئون

    مردان آفریننده کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده مردان
    رومن رولان

    مردان قانون وضع می کنند و زنان اخلاق به وجود می آورند
    کونته ورسیه

    با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد
    بردون

    خشم زن مانند الماس است می درخشد اما نمی سوزاند
    رابیندرانات تاگور

    هرچه ایمان مرد به هوشش بیشتر شود زن بهتر میتواند گولش بزند
    لرد بایرن

    زن تاج سر آفرینش است ، او شریک زندگی و یار ساعات درماندگی است
    گوته

    زنانیکه می خواهند مرد باشند ، زنانی هستند که نمی دانند زن هستند
    الکساندر دوما

    برای تحمل شدائد زندگی باید عاشق چیزی بود ، کاری ، زنی ، آرمانی و
    مارکوس آنا

    منشأ هر کار بزرگی زن است ، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمی شود
    لامارتین

    چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند ، مهربانی اوست ، نه سیمای زیبایش
    ویلیام شکسپیر

 

    زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمی*توانند خود را زیبا جلوه دهند
    برنارد شاو

    هر کجا مردی یافت شد که به مقامات عالیه رسیده یقیناً زنی پاکدامن او را همراهی کرده است
    شیلر

    زن عاقل به تربیت همسرش همت می گمارد و مرد عاقل می گذارد که زنش او را تربیت کند
    مارک تواین

    هیچ چیز غرور مرد را مثل شادی زنش ارضاء نمی کند ، چون همیشه آنرا مربوط به خود میداند
    جونسون

    مردانیکه بیشتر از حقوق و هنجار زنان پشتیبانی میکنند خود بیشتر از دیگران به نهاد زن میتازند
    ارد بزرگ

    زنان بخوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر میگویند تا در حفظ آن شریک باشند
    داستایوفسکی

    اگر شناخت زن و مرد نسبت به ویژگی های درونی و بیرونی یکدیگر بیشتر گردد
    کمتر دچار گسست می شوند
    ارد بزرگ

    زن کانون پرفروغ خانواده ، مرکز مهر ، مظهر عشق ، نمایشگر پاکی ،نمونه عطوفت و چشمه عنایت است
    اقبال لاهوری

    آیندۀ اجتماع در دست مادران است. اگر جهان به میانجیگری زن گرفتار شود ،تنها اوست که می تواند آن را نجات دهد
    ابوفور

    به هر اندازه که زن آرام و مطیع و با عصمت و با عفت است ،به همان اندازۀ قدرت فرمانروایی او شدیدتر و استوارتر است
    میشله

    زن وقتیکه دوست بدارد ، غیر از محبوب خود چیزی را نمی بیند و هرچه عاطفه ، مهربانی و نوازش و فداکاری دارد تنها برای او به کار می برد .
    آلفونس دوده

٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ 

سرخپوستی پیر به نوه ی خود گفت:
فرزندم در درون ما بین دو گرگ  کارزاری  بر پاست
یکی از گرگ ها شیطانی به تمام معنا ، عصبانی ،دروغگو، حسود ، حریص و پست
گرگ دیگر آرام ،خوشحال، امیدوار،فروتن و راستگو
پسر کمی فکر کرد و پرسید:
پدر بزرگ کدامیک پیروز است؟؟؟؟
پدر بزرگ بی درنگ گفت: همانی که تو به او غذا می دهی!!!!! 

٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ 

گاهی باید به دور خودت  یک دیوار تنهایی بکشی

نه برای اینکه دیگران رو از خودت دور کنی

بلکه برای اینکه ببینی

...برای چه کسانی اهمیت داری که

...این دیوار رو بشکنند

٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ 

غریب است دوست داشتن.

 

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

 

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...

 

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

 

به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل

 

نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

 

تقصیر از ما نیست؛

 

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند.!؟

 

و چقدر دیر می فهمیم که زندگی همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم

٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫

حوا بودن
تاوان سنگینی دارد....
وقتی آدم ها برای هر دم و بازدم
هوا نیاز دارند

٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ 

حقیقت ندارد ،زمانی که انسان پیر می شود از رویاهایش دست می کشد

بلکه انسان زمانیکه از رویاهایش دست می کشد پیر می شود

گابریل گارسیا مارکز

٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ 

 

دو کار سخت در دنیا

دو کار در این دنیا خیلی سخته.

اول اینکه موضوعی را که در ذهن توست در ذهن دیگری وارد کنی،

دوم پولی را که در جیب دیگری است در جیب خود وارد کنی.

اگر کار اول را خوب انجام دهی معلم هستی،

اگر دومی را خوب انجام دهی بیزنس من و تاجر هستی.

اگر هر دو را بخوبی انجام دهی زن هستی و

اگر هیچ یک از دو کار را نتوانی انجام دهی میشی شوهر

٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ 

عجایب زبان مشهدی

 

moborom=mibaram
moborom=man beram
moborom=barandeh misham
moborom=miboram
moborom=moo bur hastam

٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ 

از سکوتــم بتــرس ...!
وقتــی که ساکـت می شوم ...
لابـد
همــه ی درد دل هایــم را بــرده ام پیش خـدا ...
بیشتر که گوش دهــی ...
از همــه ی سکوتــم .. از همــه ی بودنــم ...

یک "آه" می شنـــوی ...
و باید بترســی ...
*از "آه" مظلومـــی که فریادرسـی جز خدا ندارد
.


######################################################

من کی هستم ؟ ( زن)


 

 

 

 من کی هستم؟

 

این متن نوشته خانم " بلقیس سلیمانی" یکی از نویسندگان  معاصر است


============ =========

من« دوشیزه مکرمه» هستم

وقتی زن ها روی سرم قند می سابند و  همزمان قند توی دلم آب می شود.


============ ========= =====

من «مرحومه مغفوره» هستم

وقتی زیر یک سنگ سیاه گرانیت قشنگ خوابیده ام و احتمالاً هیچ خوابی نمی بینم .

============ ========= ========= =

من «والده مکرمه» هستم

وقتی اعضای هیات مدیره شرکت پسرم برای  خودشیرینی 20 آگهی تسلیت در 20 روزنامه معتبر چاپ می کنند ..

============ ========= ========= ===

من «همسری مهربان و مادری فداکار» هستم،

وقتی شوهرم برای اثبات وفاداری اش  البته تا چهلمآگهی وفات مرا در صفحه اول پرتیراژترین روزنامه  شهر به چاپ می رساند

============ ========= ========= ===

من «زوجه» هستم،

وقتی شوهرم پس از چهار سال و دو ماه و سه روز به حکم قاضی دادگاه خانواده قبول می کند به من و دختر شش ساله ام ماهیانه فقط بیست و پنج هزار تومان ، بدهد

============ ========= ========= ===

من «سرپرست خانوار» هستم،

وقتی شوهرم چهار سال پیش با کامیون قراضه اش از گردنه حیران رد نشد و برای همیشه در ته دره خوابید.


  ============ ========= ========= ===

من «خوشگله» هستم،

وقتی پسرهای جوان محله زیر تیر چراغ برق وقت شان را بیهوده می گذرانند.


  ============ ========= ========= ===

من «مجید» هستم،

وقتی در ایستگاه چراغ برق، اتوبوس خط واحد می ایستد و شوهرم مرا از پیاده رو مقابل صدا می زند.


  ============ ========= ========= ===

من «ضعیفه» هستم،

وقتی ریش سفیدهای فامیل می خواهند از برادر بزرگم حق ارثم را بگیرند..


 ============ ========= ========= ===

من «بی بی» هستم،

وقتی تبدیل به یک شیء آرکائیک می شوم و نوه و نتیجه هایم تیک تیک از من عکس می گیرند.


  ============ ========= ========= ===

من «مامی» هستم،

وقتی دختر نوجوانم در جشن تولد دوستش دروغ پردازی می کند..


============ ========= ========= ===

من «مادر» هستم،

وقتی مورد شماتت همسرم قرار می گیرم چون آن روز به یک مهمانی زنانه رفته بودم و غذای بچه ها را درست نکرده بودم.


============ ========= ========= ===

من «زنیکه» هستم،

وقتی مرد همسایه، تذکرم را در خصوص درست گذاشتن ماشینش در پارکینگ می شنود.


============ ========= ========= ===

من «مامانی» هستم،

وقتی بچه هایم خرم می کنند تا خلاف هایشان را به پدرشان نگویم.


============ ========= ========= ===

من «ننه» هستم،

وقتی شلیته می پوشم و چارقدم را با سنجاق زیر گلویم محکم می کنم و نوه ام خجالت می کشد به دوستانش بگوید من مادربزرگش هستم... به آنها می گوید من خدمتکار پیر مادرش هستم.


============ ========= ========= ===

من «یک کدبانوی تمام عیار» هستم،

وقتی شوهرم آروغ های بودار می زند و کمربندش را روی شکم برآمده اش جابه جا می کند.


============ ========= ========= ===

من «بانو» هستم،

وقتی از مرز پنجاه سالگی گذشته ام و هیچ مردی دلش نمی خواهد وقتش را با من تلف بکند.


============ ========= ========= ===

من در ماه اول عروسی ام؛ «خانم کوچولو، عروسک، ملوسک، خانمی ، عزیزم،عشق من، پیشی، قشنگم، عسلم، ویتامین و...» هستم.


============ ========= ========= ===

من در فریادهای شبانه شوهرم، وقتی دیر به خانه می آید، چند تار موی زنانه روی یقه کتش است و دهانش بوی سگ مرده می دهد، «سلیطه» هستم.


============ ========= ========= ===

من در محاوره ی دیرپای این کهن بوم ؛ «دلیله محتاله، نفس محیله مکاره،مار، ابلیس، شجره مثمره، اثیری، لکاته و....» هستم.


============ ========= ========= ===

دامادم به من «وروره جادو» می گوید.


============ ========= ========= ===

حاج آقا مرا «والده» آقا مصطفی صدا می زند.


============ ========= ========= ===

من «مادر فولادزره» هستم، وقتی بر سر حقوقم با این و آن می جنگم.


============ ========= ========= ===

مادرم مرا به خان روستا «کنیز» شما معرفی می کند...

 

 

 #############################################################


می نویسم...
می نویسم از تو برای تو و دور از تو ....
بدون هراس از خوانده شدن...
بگذار همه بدانند...

می نویسم برای تو...
برای تویی که بودنت را...
نه چشمانم میبیند...
و نه گوش هایم می شنود...
و نه دستانم لمس می کند...

تنها با شعفی صادقانه ...
با دلم احساست می کنم... !!!!


 

 

بازهم برای تو مینویسم...

برای تو تا بدانی که یادتو در لحظه لحظه ی من جاریست...

باز هم از دیوارهای فاصله عبور میکنم و در ژرفای لحظه های با تو بودن گم میشوم...

و در آن لحظه رویایی در دریای بی پایان چشمانت غرق میشوم...

 تا در آن لحظه در نگاه تو گم شوم...

 

 تا خودم را بیابم... واز زندان لحظه های بی تو رها شوم....

 

شاید بتوانم به رویای با توبودن برسم...

و چه رویای شیرینی است رویای با توبودن...

 رویایی که دست من را به دستان گرم تو میرساند...

 

آنگاه من در گرمای وجود تو ذوب میشوم در آن زمان دیگر زبان از سخن گفتن عاجز است...

در این رویای دلنشین تنها دلهای ما هستند که باهم نجوا میکنند...

گویی از پیوند دستهای ما روح ما هم به هم پیوند خورده...

و چه زیباست رویای با تو بودن

  ##################################################

" اگر می دانی در این جهان کسی هست که با دیدنش رنگ رخسارت تغییر می کند و صدای قلبت آبرویت را به تاراج می برد مهم نیست که او مال تو باشد مهم این است که فقط باشد زندگی کند،لذت ببرد و نفس بکشد.... "


" اشک َم از چشم چکید و من ِ مجنون را گفت ... مُشتلق ده که دو صد بغض ِ دگر در راه است ... "


" صبر کن سهراب!!! گفته بودی قایقی خواهم ساخت,خواهم انداخت به اب,دور خواهم شد از این خاک غریب... قایقت جا دارد؟ من هم از اهل زمین دلگیرم. "


" تنهائی هر چه عمیق تر باشد مَردُم کمتر باور َ ش می کنند ... ، کمتر کسی باور می کند مُرده راست راست راه برود ...!!!! "


" دیگر نمیگویم گشتم نبود ، نگرد نیست اتفاقا بود ولی مال ما نبود، شما بگردید لابد مال شماست. "


" و گاهی من با ناراحتی خود بسیار راحتم ... مجلتون فوق العادس... یه دنیا ممنون. "


" رفاقت معرفت نمیاره... این معرفته که رفاقت میاره! "


" زندگی چیدن سیبی است که باید چید و رفت / زندگی تکرار پائیز است باید دید و رفت . . . "

 
" خط زدن من پایان من نیست، آغاز بی لیاقتی اوست...همیشه بهترینها مال من بوده و هست اگر مال من نشد قطعا\" بهترین نبوده. "


" و چه انتظار بزرگیست اینکه بدانی،پشت هر دوستت دارم...چقدر دوستت دارم!!! "


" اگه خدا تا لب پرتگاه بردت، بدون یا از پشت تو را گرفته یا همون لحظه پرواز رو یادت می ده. "

 
" لب من ای لب نیرنگ فروش، بر غمم پرده ای از راز بکش / تا مرا چند درم بیش دهند، خنده کن، بوسه بزن، ناز بکش. "


" پر کس و بی کسم و زین یاران غمگساری و هواخواهی نیست / لاف دلجویی بسیار زنند لیک جز لحظه کوتاهی نیست. "

 
" دچار یعنی عاشق / و فکر کن که چه تنهاست / اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد. "


" چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمی گیرد. "


" یاد گرفتم ... با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند. با وقیح جـــــــــدل نکنم چون چیزی بــــرای از دســـت دادن ندارد و روحم را تباه می کند . از حسوددوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود . با کودک بحث نکنم چون مرا با دانش خویش می سنجد و هم سطح خویش می پندارد.... "


" ما میرقصیم و بیستون میرقصد/ ما میخندیم و بیستون میخندد/بگذار دیگران هم به ما بخندند/ان ها که نمیدانند خسروی ما چقدر شیرین است "


" ما به عشق این خسرو است که در بیستون مانده اییم/ما به عشق این خسرو است که تیشه به ریشه هر چه سنگ و صخره می زنیم/ ما به عشق این خسرو.../وگرنه شیرین بهانه است "


" دنبال کلاغی میگردم تا قارقارش را به فال نیک بگیرم وقتی قاصدکها همه لالند.... "


" امروز دلم میخواهد به کسی بگویم دوستت دارم.. تو نهراس و آنکس باش ! بگذار که درساحل خیال امواج صدایت را باور کنم و بی وقفه در تو تکرار شوم.. آنقدر گرم که در آتش بازی آغوشت ذوب شوم...... "


" لبخند بزن بدون انتظار پاسخی از دنیا ..... و بدان روزی دنیا انقدر شرمنده خواهد شد که بجای پاسخ یه لبخندهایت به تمام سازهایت خواهد رقصید...! "


" \" بعضی وقت ها یکی طوری می سوزاندت که هزاران انسان نمیتوانند خاموشت کنند، و بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکند که هزار نفر نمیتوانند روشنت کنند، زمانه ایست که خیلی چیزها آنطوری که بود یا باید باشد نیست. " "


" دکتر علی شریعتی...... حرف‌هائی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت........! "


" هیچ چیز به اندازه ی خودِ خوشبخت بودن خوشبختی نمی آورد ....! "

 
" به خاطر مردم‌ست که می‌گویم گوش‌هایت را کمی نزدیک‌ دهانم بیار، دنیا دارد از شعرهای عاشقانه تهی می‌شود و مردم نمی‌دانند چگونه می‌شود بی‌هیچ واژه‌ای کسی را که اینهمه دورَست اینهمه دوست داشت


###################################################



نظرات 1 + ارسال نظر
معصومه پنج‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:02 ق.ظ

بسیار عالی بود
ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد